ده دلیلی که باعث تنفر مردم از دندانپزشکها میشود…
چندی پیش یک وبلاگنویس که از قضا دختر یک منشی دندانپزشکی است و اشراف تقریبا کاملی به وقایع معمولی که ممکن است در یک مطب دندانپزشکی رخ دهد، دارد، مطلبی را نوشت با عنوان «۱۰دلیلی که من از دندانپزشک ها متنفرم» که در فضای وب بازتاب فراوانی داشت و افراد بسیاری از سراسر جهان، با ملیتهای مختلف به ان واکنش نشان دادند تا ثابت کنند تنفر از دندانپزشکان، احساس مشترکی در میان تمامی اقوام بشر است!
۱- اول اینکه من باید حداقل نیم تا یک ساعت از وقتم را تلف کنم تا مورد توجه مردم قرار بگیرم و کسی بخاطر دندانهایم روی اعصابم نرود.
۲- همه دندانپزشکها به زبان عجیبی صحبت می کنند.مطمئنا منظورم را متوجه میشوید.
برای مثال:«دندان شش پایین شما اوراراپت شده و من باید آن را از اکلوژن خارج کنم تا به دندان مولر بالا آسیب وارد نکند.» خوب معنی این جمله چیست؟
من هم اینجا حضور دارم ! فکر می کنید من کامپیوتر یا سخت افزار هستم؟
۳- من از حس کردن مته تراش روی دندانم، که حتی اسمش را هم نمی دانم ( با اینکه مادرم منشی دندانپزشکی است) متنفرم و آیا کسی هم پیدا می شود که این احساس را نداشته باشد؟
۴- شما از من سؤالی می پرسید، ان هم هنگامیکه دستتان در دهان من است و مشخصأ من قادر به حرف زدن نیستم.
باورکنید من هم دوست دارم درباره علاقه برادرم به ساندویچ بوقلمون و همبرگر و اینکه این ترم از دانشگاه مرخصی گرفتم (که حتمأ فکر خواهید کرد که دانشحوی تنبلی هستم)صحبت کنم ولی این کار واقعأ با وجود دست و دستکش هایتان در دهانم غیر ممکن است.
۵- وقتی مته ترسناکتان را در دهان من می برید و شروع به خالی کردن دندان من می کنید و اتفاقی به یک تکه کوچک غذا بر می خورید.
هم شما و هم من اخم می کنیم و معذب می شویم.این یک تجربه بسیار ناخوشایند برای من است و من حس می کنم که شما به حریم شخصی من تجاوز کرده اید.
واقعأ لازم نبود شما متوجه چیزی شوید که من دیروز یا پریروز خورده بودم. حالا هم که فهمیدهاید لطفا آن را به رخم نکشید.
۶- و حالا که بحث به اینجا رسید ،من هم میخواهم بهداشت دهان شما را زیر سؤال ببرم. آیا خود شما در روز پنج بار نخ دندان میکشید؟ آیا در فواصل معین فلوراید تراپی میکنید؟ بدون شک، نه!
۷- شما نه فقط به من، بلکه به همه، از کوچکی دهانشان شکایت می کنید.
خوب اگر واقعأ این طور است باید کاملأ برای شما قابل درک باشد که من به دو دندان آخرم برای مسواک زدن دسترسی ندارم .
البته از نظر شما تمام مشکلات با مسواک زدن حل می شود!
باید بگویم از آنجایی که دهانم خیلی کوچک است من حتی تا مدتی پیش از وجود این دندانها در دهانم بی اطلاع بودم تا اینکه جراح دندانم آنها را کشف کرد!
۸- من از دندانپزشکم خوشم نمی آید با اینکه به نظر آدم بدی نمی رسد.
حتی باید بگویم که من نسبت به او کینه هم دارم.
مسلمأ این فرد یکی از با شعورترین افراد روی کره زمین نیست !
او بار اول هنگام دیدن دندانهای من آنها را به دندانهای کوسه تشبیه کرد. که این امر واقعأ قابل تشکر است !
۹- مادر من منشی شماست به همین خاطر من بدون اینکه در اتاق انتظار معطل شوم وارد می شوم ولی من راحت نیستم که درباره اتفاقی که آنجا افتاده با شما صحبت کنم.
حالا تصور کنید که مادر من منشی پزشک زنان و زایمان بود.آنوقت شرایط عجیب تر هم می شد.
۹+۱- ما جمله «اصلأ درد نخواهد گرفت» را همیشه از شما می شنویم که بیشتر وقت ها اصلأ صحت ندارد.
این جریان مثل قمار پنجاه پنجاه است که میتواند بین دردی خیلی شدید یا درد کم و قابل تحمل متغیر باشد.
ولی در کل هیچ کدام از ما از درد کشیدن خوشمان نمیآید.
مسائل دیگری هم وجود دارد.
مثلأ برگشتن بزاق از ان وسیله مکنده به دهانم یا قرار گرفتن فیلم رادیوگرافی در دهانم که من را واقعأ منزجر میکند.
در آخر می خواهم از شما خواهش کنم که این بسته هدیه مجانی مسواک را بهجاییکه به من بدهید، که هیچ احتیاجی به آنها ندارم، به بچه های فقیر سومالی بدهید…